تعریف عشق

آن چیزی که عاشق شدن خوانده می شود، چیزی نیست جزء تمنا، نیاز و ترس نَفس یا ایگو. شما به تصویری که از مخاطب خویش در سر دارید، وابسته می شوید و نام این وابستگی را عشق می گذارید؛ این وابستگی عشق نیست!
عشق تمنایی در سر ندارد؛ عشق، معشوق را در تصویری که از او ساخته است زندانی نمی کند؛ عشق به سادگی و بی پیرایه و بدون قید و شرط، در جمله “دوستت دارم” خود را آشکار می کند.
هر کجا تردید و گله و شکایتی وجود دارد، هر کجا عصبانیت و تمنایی است، هر کجا که خواستید معشوقتان خود را برای شما توجیه نماید، بدانید که دیگر عشقی در کار نیست.
ایکاش می توانستید پشت صورتکی که به چهره زده اید، سیمای حقیقی یکدیگر را مشاهده کنید…

“اکهارت تله”

  • نوشته‌های قبلی

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *