دعوت دوست
بشنو ای محبوب که مقصود آفرینش تویی نقطه مرکز و محیط کائنات تویی آن مشیت و فرمان که بین آسمان و زمین در حرکت است تویی بسیط و مرکّب تویی من ادراک را در تو آفریدم تا آیینه دیدار من باشد اگر مرا ادراک کنی خود را نیز درخواهی یافت اما اگر در سودای خود باشی طمع مدار که هرگز با ادراک نفس خود مرا ادراک کنی تو به چشم من توانی دید، مرا و خود را و به چشم خود نخواهی دید ،مرا و خود را   ای محبوب چه بسیار ک...
بیشتر بخوانید
تعریف عشق
آن چیزی که عاشق شدن خوانده می شود، چیزی نیست جزء تمنا، نیاز و ترس نَفس یا ایگو. شما به تصویری که از مخاطب خویش در سر دارید، وابسته می شوید و نام این وابستگی را عشق می گذارید؛ این وابستگی عشق نیست! عشق تمنایی در سر ندارد؛ عشق، معشوق را در تصویری که از او ساخته است زندانی نمی کند؛ عشق به سادگی و بی پیرایه و بدون قید و شرط، در جمله "دوستت دارم" خود را آشکار می کند. هر کجا تردید و گله و شکایتی وجود دا...
بیشتر بخوانید
دلدادگی ماه و خورشید
ماه که آوازه ی زیبایی و درخشنگی خورشید را شنیده است دلداده ی خورشید میشود و دوست دارد برای یک بار هم شده خورشید را ببیند؛ اما از اقبال بد همیشه خواب میماند و این باعث ناکامی وی می شود. اما برای این کار تدبیری می اندیشد و از ستاره ای که همیشه کنارش است میخواهد که تا هنگام آمدن خورشید، وی را بیدار نگه دارد تا معشوقش را ببیند. سرانجام شبی ستاره عهد خود به جای آورده و تا هنگام آمدن خورشید، ماه را بیدا...
بیشتر بخوانید
جام مجنون
جام مجنون از حکایات و سخنان مولانا جلال الدین رومی مجنون را می گفتند که از لیلی خوب ترانند، بر تو بیاریم؟ او میگفت که آخر من لیلی را به صورت دوست نمیدارم و لیلی صورت نیست. لیلی به دست من همچون جامی ست، من از آن جام شراب می نوشم. پس من عاشقِ شرابم که از او مینوشم و شما را نظر بر قدح است. از شراب آگاه نیستید. اگر مرا قدح زرین بود مرصّع به جوهر و در او سرکه باشد یا غیر شراب چیزی دیگر باشد، مرا آن به...
بیشتر بخوانید
عشق
اگر عاشق گُلی هستید، آن را از شاخه نچینید. زیرا با این کار، گُل می میرد و آنچه شما به آن عشق می ورزیدید از بین می رود. بنابراین اگر گلی را دوست دارید، اجازه دهید، همانگونه که هست، باشد. عشق به معنی مالکیت داشتن نیست عشق به معنی قدردانی کردن است... "اوشو"
بیشتر بخوانید